نسبت فلسفه کانت با فلسفه لایب نیتس
نویسندگان
چکیده
کانت در فلسفه خود رویکردی انتقادی به تعالیم و نظریه های لایب نیتس اتخاذ کرده است. تلقی کانت از هماهنگی پیشین بنیاد، شهود، و احکام تألیفی و تحلیلی، متفاوت از تعریف و تلقی لایب نیتس است. فلسفه نقدی معنای جدیدی به این مفاهیم می دهد و بر بی سابقه بودن تقسیم احکام به تألیفی و تحلیلی تأکید می ورزد. کانت در نقد عقل محض علاوه بر پاسخ گویی به شکاکیت هیوم، با جزم گرایی فلسفه لایب نیتس نیز به مقابله برمی خیزد. از این رو می توان فلسفه نقدی را، صرف نظر از داوری درباره قوّت و انسجام آن، فلسفه ای اصیل و بدیع به شمار آورد که فلسفه غربی را به مسیر تازه ای سوق می دهد.
منابع مشابه
نسبت فلسفة کانت با فلسفة لایب نیتس
کانت در فلسفة خود رویکردی انتقادی به تعالیم و نظریه های لایب نیتس اتخاذ کرده است. تلقی کانت از هماهنگی پیشین بنیاد، شهود، و احکام تألیفی و تحلیلی، متفاوت از تعریف و تلقی لایب نیتس است. فلسفة نقدی معنای جدیدی به این مفاهیم می دهد و بر بی سابقه بودن تقسیم احکام به تألیفی و تحلیلی تأکید می ورزد. کانت در نقد عقل محض علاوه بر پاسخ گویی به شکاکیت هیوم، با جزم گرایی فلسفة لایب نیتس نیز به مقابله برمی...
متن کاملبرهان مبتنی بر حقایق سرمدی در فلسفه لایب نیتس
بر خلاف ادعای راسل که بخش مربوط به خداوند و براهین اثبات وجود او را در اندیشه لایبنیتس سستترین و ضعیفترین بخش فلسفه او میداند، این بخش به معنایی اساسیترین بخش فلسفه اوست. در نظام فلسفی لایبنیتس بدون خداوند نه چیزی میتواند موجود باشد و نه حتی ممکن. از این رو اثبات وجود خدا در فلسفه او ضروری است. یکی از مهم ترین براهین وی برهان مبتنی بر حقایق سرمدی است. برخی این برهان را متقاعد کننده تر از...
متن کاملبررسی اصول منطقی در فلسفه لایب نیتس
در فلسفه ی لایب نیتس به طور قطع جنبه ی منطقی بر دیگر جنبه ها غلبه دارد، و نظام فلسفی وی بر پایه ی همین منطق شکل می گیرد. او از شش اصل منطقی سخن گفته که این اصول در عین استقلال ارتباط وثیقی با هم دارند به طوری که برخی اصول قابل تحویل به اصول دیگر است. از میان این اصول دو اصل امتناع تناقض و اصل جهت کافی از اهمیت بیشتری برخوردارند، و در واقع بقیه اصول به نوعی به این دو اصل باز می گردند. اگر هر یک ...
15 صفحه اولبرهان مبتنی بر حقایق سرمدی در فلسفه لایب نیتس
بر خلاف ادعای راسل که بخش مربوط به خداوند و براهین اثبات وجود او را در اندیشه لایبنیتس سستترین و ضعیفترین بخش فلسفه او میداند، این بخش به معنایی اساسیترین بخش فلسفه اوست. در نظام فلسفی لایبنیتس بدون خداوند نه چیزی میتواند موجود باشد و نه حتی ممکن. از این رو اثبات وجود خدا در فلسفه او ضروری است. یکی از مهم ترین براهین وی برهان مبتنی بر حقایق سرمدی است. برخی این برهان را متقاعد کننده تر از...
متن کاملمنابع من
با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید
عنوان ژورنال:
پژوهش های فلسفیجلد ۳، شماره ۲۱۴، صفحات ۴۹-۷۰
میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com
copyright © 2015-2023